ستارهها | لندی
یارم گلها را از دست من نگرفت!
سفیرانی از ستاره ها برایش می فرستم که قانع شود.
یارم گلها را از دست من نگرفت!
سفیرانی از ستاره ها برایش می فرستم که قانع شود.
پشت سرت ایستاده ام با گلی در دستم.
یا گل را بگیر یا بگذار بروم.
گل سرخی را پرت کردی طرفم.
دست مریزاد! حیف که چشمهای شور بو بردند.
چهره ات گل سرخیست و چشمهایت شمعهایند
سرگشتهام مومن! باید پروانهای شوم یا شب پرهای!
عجله کن، میخواهم لبهایم را به تو ببخشم،
حالا که مرگ دور ده میگردد و میتواند مرا بدزدد.